معنی برندگی وتیزی

حل جدول

برندگی وتیزی

حدت


تندی وتیزی

برندگی


برندگی

قاطعیت در تصمیمگیری

قاطعیت در تصمیم

حدت

قاطعیت در تصمیم گیری


سود برندگی

انتفاع


فاقد برندگی

کند


برندگی و تیزی

حدت


تیزی وتندی، برندگی

حدت

لغت نامه دهخدا

برندگی

برندگی. [ب َ رَ دَ /دِ] (حامص) صفت برنده. چگونگی آنکه بَرَد. (یادداشت دهخدا). قابلیت بُرد. رجوع به برنده و بردن شود.

برندگی. [ب ُ رَ / ب ُ رْ رَ دَ / دِ] (حامص) صفت برنده. تیزی. (یادداشت دهخدا). عمل برنده. برش. (فرهنگ فارسی معین):
چو شه دید کو سنگ را آس کرد
ز برّندگی نامش الماس کرد.
نظامی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

برندگی

برایی، تیزی، برش، قاطعیت، کارآیی،
(متضاد) کندی

فرهنگ فارسی هوشیار

برندگی

تیزی، برش، عمل برنده

انگلیسی به فارسی

spiciness

تند وتیزی

معادل ابجد

برندگی وتیزی

719

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری